اهداف مرتبط با سلامت در برنامهریزی شهری، یا همان شهرسازی، کیفیت برنامهریزی شهری را به جهت تأثیراتی که بر سلامت و سطح زندگی میگذارد، به تصویر میکشد. برنامهریزی شهر سالم به منظور ارتقاء سطح سلامت و تندرستی در فرآیند برنامهریزی دخالت کرده و موارد مشترک زیادی با اصول توسعه پایدار دارد. این به معنای آن است که به جای تمرکز صرف بر روی مسائل اقتصادی و کالبدی، اینگونه برنامهریزی بر روی مسائل انسانی و چگونگی استفاده مردم از محیط زیست متمرکز میشود.
برنامهریزی برای شهری سالم نیاز به اعمال ارزشهایی مانند برابری و همکاری (شامل همیاری و مشارکت اجتماعی بین بخشی) در مرکز فرآیند تصمیمسازی دارد؛ این گونه موضوعات به صورت مفصل تشریح شدهاند و ارزشهای تعیینکنندهای را در سياستگذاري سازمان بهداشت جهانی به منظور تأمین بهداشت و سلامت برای همه شکل میدهند.
برای تحقق برابری در سطح شهر به اعمال سیاستهایی با هدف بهبود معیارهای زندگی جمعیت محروم و آسیبپذیر و توجه به کثرت و گوناگونی شهرنشینان بر حسب سن، جنسیت، توانایی جسمانی، ریشه نژادی و شرایط اقتصادی نياز است. برقراری اصول برابری در مرکز عملیات اجرایی برنامهریزی شهری، عدم تعادل و توازن در بافتهای شهری و مشکلات ناشی از دسترسی به شبکه حمل و نقل، آلودگی هوا و صوتی را کاهش داده و کیفیت فضاهای عمومی، پیوندهای اجتماعی، سبک زندگی سالم و فرصتهای شغلی را افزایش میدهد.
در اکثر موارد نهادهای برنامهریزی شهری، تنها عناصر و حتی ضرورتاً عناصر اصلی مسئول عوامل مرتبط با اهداف بهداشتی و سلامت در فرآیند برنامهریزی شهری نیستند و بنابراین همکاری بین آن عناصر و برنامهریزی کاملاً ضروری است. سازمانهای دیگر اجتماعی، اقتصادی و محیطی نیز در این عرصه دخالت دارند. در چنین موقعیتی یک رویکرد مشارکتجویانه، یعنی فعالیت مشترک در جهت اهداف مورد توافق، ضروری است. همکاری در برنامهریزی شهری باعث دخالت هر دو رویکرد متفاوت در راستای تصمیمگیری و تلاشهای آگاهانه برای درگیر نمودن افراد اجتماع میشود. بخشی از این فرآیند مستلزم تشخیص گروههای بانفوذ در جامعه است که صاحبان منافع رقیب در تصمیمات هستند.
دال و سانچز نظر کوک درباره این گروهها و ارتباط آنها با برنامهریزان شهری در توسعه شهر سالم را به طور مختصر به قرار زیر بیان میکنند:
برنامهریزی برای شهری سالم، چندگانگی فرهنگی در اجتماع و تنوع فرهنگی را به عنوان مشکلاتی که باید بر آنها فایق آمد، مدنظر قرار نمیدهد بلکه آنها را فرصتهایی طلایی تلقی میکند که باید منتظر به دست آوردنشان بود. برنامهریزی شهری باید از طریق روشهای رهبری و هدایت پویا و استقبال از موقعیتهای متفاوت، تداوم داشته باشد. برای مثال چنین فرآیندی باید از فعالیتهای مشارکتجویانه و از پایین به بالا استقبال نماید. بنابراین برنامهریزی شهری سالم فضای سالم را برای شهروندان با رهبری سازماندهنده برنامهریزان فراهم میکند. در این نوع برنامهریزی، برنامهریزان همان رهبران اجتماعی محسوب میشوند؛ تا جایی که به سازماندهندگانی تبديل میگردند که به ماورای قلمروهای سنتی دست يافته، و به درون گروههای گستردهتری از صاحبان قدرتهای اجتماعی نفوذ کرده، با آنها به بحث میپردازند و ارتباط برقرار میکنند.
هان کوک و دال اولین تعریف از شهر سالم را به شکل زیر ارائه کردهاند:
شهر سالم شهری است که به صورت مستمر در حال خلق و بهبود آن بخش از شرایط محیطهای کالبدی و اجتماعی و توسعه منابع اجتماعی است که مردم را قادر میکند به طور متقابل از همدیگر در جهت دستیابی به کلیه شئون زندگی و در جهت توسعه حداکثر توانمندیهای بالقوهاشان حمایت کنند.
در خلال اولین مرحله از طرح شهرهای سالم سازمان بهداشت جهانی (1987-1992)، تعریف اولیه مورد اشاره با مفهوم زیر کامل شده است.
شهر سالم، براساس یک فرآیند، و نه فقط براساس یک نتیجه و محصول، تعریف میشود. شهر سالم شهری نیست که به سطح خاصی از وضعیت سلامت دست پیدا کرده باشد؛ بلکه هدف اصلی آن کسب آگاهی نسبت به سلامتی و تلاش برای بهبود آن در جامعه است. بدین ترتیب، هر شهری میتواند به یک شهر سالم تبديل شود، بدون توجه به آن که شرایط موجود آن چه باشد. اما آنچه که باید به عنوان یک ضرورت مدنظر قرار گیرد، الزام توجه به سلامتی و ایجاد یک ساختار و فرآیند مناسب برای دستیابی به آن است.
برای تأکید بر نبود تضاد بین تعاریف فوق، با سایر تعاریف بخشی، و نيز هم راستایی و هماهنگی آنها با هم، کادر زیر نکاتی را که به تدوين اولین تعریف منجر شدهاند را ارائه مینمايد:
شهر سالم چگونه شهری است؟ هر فردی مفهوم شهر سالم را بنا بر منافع، سطح تحصیلات، فرهنگ و ارزشهای مورد قبول خود درک میکند. از نظر یک اقتصاددان، شهر سالم شهری است که در آن کالای وارد شده در فضایی پرتحرک، خلاق و نوآورانه جابجا میشوند. از نظر یک شهرساز یا برنامهریز شهری، شهر سالم شهری است که دارای ویژگیهای کالبدی خوب در حوزههایی مانند ساخت مسکن، حمل و نقل و فضاهای سبز باشد. از نظر یک جامعهشناس، شهری است که باعث افزایش پیوندهای اجتماعی میشود. يک آموزگار، شهر سالم را شهری میداند که مردم را قادر میکند رشد و توسعه یابند؛ از نظر یک دانشمند علم امراض مسری، شهری است که از نظر سلامتی در شرایط بهینهای قرار دارد. برای یک برنامهریز بهداشت عمومی، شهر سالم دارای خدمات قابل دسترس سطح بالای بهداشتی است و برای عامه مردم، شهری است که آنها را قادر میسازد زندگی خود را به پیش ببرند، سرپناه و تغذيه برای آنها تأمین کند، امکان معاشرت اجتماعی را برای آنان فراهم آورد و اینکه بتوانند با امنیت خاطر در شهر حرکت کنند؛ و به طور کل شهری است که مردم با آزادی و امنيت کامل در آن زندگی میکنند. مفهوم یک شهر سالم از گستردگی فراوانی برخوردار بوده و تعاملی بین ایدههای برگرفته از جامعهشناسی، جغرافیای و برنامهریزی شهری، زیستشناسی، سیاست، اقتصاد، فلسفه و بسیاری از اصول دیگر سلامت عمومی است. یک شهر سالم به معنای چیزهای متفاوت برای افراد مختلف در فرهنگهای متفاوت از شهرهای گوناگون و حتی از نواحی متفاوت در یک شهر واحد است. از این رو، یک شهر سالم را نمیتوان به تنهایی با جداول دادهها و استفاده از نرمافزارهای رایانهای تشریح کرد. شهر سالم را باید تجربه کرد و ارزیابی سلامتی در یک شهر باید از طریق به کارگیری مجموعه متنوعی از معیارهای کلگرایانه و ذاتی و بدیع برای به کارگیری دادههای اولیه صورت پذیرد. در واقع تنها با تغییر صورت دادن به دادهها و تبدیل آنها به داستانهایی که قابل فهم برای عامه باشد، آنها را نمیتوان به شکلی مؤثر در هر فرآیندی از تغییر سیاسی یا مدیریتی به کار گرفت. |